Sunday, September 13, 2009

مرگ خیلی آسونه
زندگی خیلی سخت تره
پ.ن :زیاد فک کردم که چطوری ممکنه (میشه) مرد ولی دوست دارم تو خونه کسی بمیرم که دوستش دارم!که فک کنم الان یه هم چین چیزی ممکن نیس تقریبا!آه ه ه ه ه...ای کاش می شد به اون چیزی که تو ذهنم بود برسم اما فک کنم داستانه!واقعیت خیلی وحشی تر از این حرفاس!
پ.ن :همیشه دوس داشتم قبل از کسایی بمیرم که دوسشون دارم مث مامان،بابا،خواهرم،حتی داداشم!!!نمی تونم ناراحتیشونُ ببینم!امیدوارم که بتونم یه کم آدم به درد بخوری باشم و قدر مامان و بابامُ بدونم!که هیچ کس مثل اونا نیس واسم

حالم بد گرفته س

6 comments:

  1. ای جان...چقدر مردن رو دوست دارم...بیشتر دوست دارم توی یه بیشه بمیرم...تنم هم بشه خوراک عقابا...

    ReplyDelete
  2. منم یه ÷ست توو این مایه ها داشتم. همه می گفتن دوست دارن قبل بقیه بمیرن!

    ReplyDelete
  3. man ke midunam Sara ye khodami o lo nemidi:x

    ReplyDelete
  4. نه بابا!تو که میدونی من قاطیم یه کم،یهو قاط می زنم!ما که همیشه رو بودیم واسه همه عینه منگلا!فک کن من چیزیم قایم باشه!:D یه درصد
    کجایی؟!دلم کلی واست تنگ شده:*

    ReplyDelete
  5. راستی یادم رفت بگم تیکه اول متن ماله
    بودtwilight
    عشق کردم باهاش!هنوز نتونستم
    new moon
    شو ببینم!:(

    ReplyDelete

Samo